يادداشت سردبير٬ شماره ٢۵٧
سياوش دانشور
مذاکرات بغداد

همه از جمله سران حکومت اسلامى از شکست مذاکرات بغداد ميگويند. آن چراغانى ”گفتگوهاى دوستانه و مثبت“ استانبول خيلى سريع به ياس تبديل شد. مذاکرات مسکو هم از پيش مهر شکست بر پيشانى اش خورده است. سوال اين نبود و نيست که نتيجه مذاکرات برسر پرونده هسته اى چه ميشود٬ سوال اينست که رژيم اسلامى يا بايد تسليم شود و يا تسليمش ميکنند. اين سياستى است که دنبال ميشود و مسير آن نيز عر و تيزهائى است که ميليتاريست ها و اردوى تروريسم دولتى براى صدور جواز جنگ گسترده تر و علنى در سوريه راه انداخته اند .

جمهورى اسلامى و سوريه يا بايد به اردوى ”اسلام اهلى“ نوع ترکيه و عربستان مشرف شود و يا بايد پيامد تحريم هاى سنگين نفتى٬ خطر فروپاشى اقتصادى٬ و جنگ و تقابل نظامى را بجان بخرد. از آنجا که پراگماتيسم در حکومت در مواقع بحرانى به شعارهاى پوچ مسلط ميشود٬ رفسنجانى ها ميدان پيدا کرده اند و خاتمى بياد تکرار مرزبندى با سرنگونى طلبان افتاده است .

خواب و خيالهاى ”عقلاى نظام“ و اصلاح طلبان همانقدر پوچ است که توهمات احمدى نژادها و خيالات اپوزيسيون پنتاگونى. کل اردوى ارتجاع بورژوائى با تجديد آرايش تلاش خواهد کرد به کمترين هزينه شر جمهورى اسلامى را کم کند اما نبرد نهائى را اردوى آزاديخواهى و کارگرى رقم خواهد زد .

مردم به جمهورى اسلامى مطيع شده و اصلاح شده و پاستوريزه شده رضايت نخواهند داد٬ آنرا تماما سرنگون ميکنند. *